پنجشنبه ۰۱ آذر ۰۳

فرهنگی و هنری

همون طور که اسپرسو به شما انرژی میده مطالب وبلاگ اسپرسو هم شما را شگفت زده میکنه

چرا کتاب بهتر از فیلم است؟

۵۴۰ بازديد
در این مطلب همراه ما باشید تا با هم دلایلی را بررسی کنیم که نشان می‌دهد چرا کتاب بهتر از فیلم است؟

 

این مسئله تقریباً انکارناپذیر است که نسخه کتاب از یک فیلم بسیار جذاب‌تر از خود آن فیلم است. معمولاً نیز گفته می‌شود که مطالعه یک کتاب نسبت به تماشای یک میز به مراتب بهتر و تأثیرگذارتر است، اما چرا؟ چه دلیل و یا دلایلی وجود دارد که این تفکیک و تفاوت بین تماشای یک فیلم و مطالعه یک کتاب وجود دارد؟ یکی از مسائلی که در رابطه با ترجمه یک فیلم وجود دارد آن است که گاهی مفاهیم و اصطلاحات یک زبان و فرهنگ در زمان ترجمه به کلی تغییر شکل می‌دهد.

این در حالی است که تبدیل آن مفهوم در ترجمه فیلم در کنار تصاویر تعریف‌شده‌ای که در فیلم وجود دارد گاهی ناهماهنگ و ناهمخوان می‌شود. این در حالی است که وقتی یک مترجم دست به ترجمه کتابی می‌زند اول مفهوم را با زبان اصلی آن مطالعه می‌کند و بعد با برداشت خود و به گونه‌ای که با زبان و فرهنگ خود همراه و همخوان است آن را ترجمه می‌نماید، به همین دلیل هم هست که غالباً ترجمه یک کتاب تغییر بسیاری در نسخه اصلی آن ایجاد نمی‌کند و ضعف و خدشه‌ای نیز به آن وارد نمی‌نماید، اما با تماشای فیلمی ترجمه‌شده قطعاً تفاوت‌های ناهمخوانی از آن را شاهد خواهید بود.

وقتی یک کارگردان دست به ساخت فیلمی می‌زند تمامی صحنه‌ها، شخصیت‌ها، لباس‌ها و... همگی به شکلی مشخص و تعریف‌شده طراحی می‌شوند و تمامی آن‌ها در ذهن مخاطب مشخص می‌گردند، بدون آنکه مخاطب، خودش تأثیری در این تصویرسازی داشته باشد، اما در یک کتاب، شرح صحنه‌ها، شخصیت‌ها و تمامی جزئیات به صورتی انجام می‌پذیرد که مخاطب، خود و با کمک تخیلات خودش تمامی آن‌ها را تصور می‌کند، به همین دلیل نیز مطالعه یک کتاب تخیلات و استقلال ذهنی مخاطب را تقویت کرده و تأثیر مثبت بیشتری خواهد داشت.

در کنار این موضوع نیز می‌توان گفت که تصور مستقل مخاطب در رابطه با شخصیت‌هایی که منفی و یا مثبت هستند، بنا بر سلیقه خود آن فرد و باور‌هایی که در ذهن خود دارد می‌تواند باعث شود که شخصیت‌ها برای او باورپذیرتر باشند و جنبه‌های مثبت و یا منفی‌شان ملموس‌تر به نظر آیند، به همین دلیل هم هست که ما معمولاً با مطالعه یک کتاب با افراد و شخصیت‌های داستان همزادپنداری بیشتری می‌کنیم. یکی‌دیگر از ویژگی‌هایی که مطالعه یک کتاب را از تماشای فیلم بهتر می‌کند عدم محدودیت آن در تعریف و شرح داستان است.

معمولاً یک فیلم زمان مشخصی در حدود یک ساعت و نیم تا سه ساعت را در دست دارد تا تمامی اتفاقات و جریان‌های داستان را ارائه دهد. این در حالی است که یک کتاب تقریباً بدون هیچ محدودیت زمانی با مخاطب خود ارتباط برقرار می‌کند. شما می‌توانید ساعت‌هایی را صرف مطالعه یک یا دو صفحه از یک کتاب کنید و آن را با تمام وجود خود لمس نمایید.

ممکن است در یک فیلم گفتگو‌های بسیاری را میان شخصیت‌ها مشاهده کنید، اما مسئله‌ای که وجود دارد آن است که در ساخت یک فیلم هیچ‌گاه نمی‌توان گفتگو‌های درونی، احساسات خیلی شخصی و تفکرات فردی را به طور مشخص نشان داد. این در حالی است که در یک داستان معمولاً شما بخش زیادی از ذهن خود را با افکار درونی شخصیت‌ها همراه می‌کنید و گویی که پا به پای او در رابطه با مسئله می‌اندیشید، به همین دلیل هم هست که معمولاً یک فیلمنامه محدودیت‌های بیشتری برای ارائه احساسات شخصی دارد.

یکی‌دیگر از ویژگی‌های جذاب مطالعه کتاب آن است که شما می‌توانید تمامی ظرافت‌های داستانی را در کنار هم ادغام کنید. شرح بخش‌های متفاوتی از لوکیشن داستان، همراهی شخصیت‌هایی که در ذهن تصور کرده‌اید و همه و همه ویژگی کتاب است، آن هم به این صورت که این توانایی را در مخاطب ایجاد می‌کند تا تمامی آن‌ها را کنار یکدیگر قرار دهد و موقعیتی کلی را متصور شود. این در صورتی است که تمامی قسمت‌ها، رخداد‌ها و لوکیشن‌های یک فیلم به شکل مشخصی در کنار هم قرار گرفته‌اند و دیگر نیازی نیست که مخاطب، خودش آن‌ها را با کمک ذهنی خلاق ادغام کند.

عدم وجود این ویژگی در کتاب نیز باعث رشد خلاقیت و فعالیت‌های ذهنی مخاطب می‌شود. فیلم‌ها هیچ‌گاه یک جسم فیزیکی را به شما ارائه نمی‌دهند و بنابراین نیز شما هیچ‌گاه نمی‌توانید وجود آن‌ها را در کنار خود احساس کرده و آن‌ها را با خود همراه نمایید، اما این ویژگی در کتاب وجود ندارد. شما می‌توانید کتاب خود را همیشه همراهتان داشته باشید و در صورت نیاز آن بخش و یا صفحه‌ای که مدنظر دارید را به راحتی مطالعه کنید و به آن دسترسی یابید.

 

مرجع

ملکه زیبایی جهان 2019 را بیشتر بشناسید

۵۳۵ بازديد
مراسم میس یونیورس سال 2019 روز پیش برگزار شد و برای سومین بار دختری از آفریقای جنوبی، تاج را بر سر گذاشت که لقب دومین سیاهپوست برنده این مسابقات را از آن خود کرد.

 

باهم در این مطلب کمی بیشتر با فینالیست‌های مسابقه و به‌طور کلی اهداف و نحوه برگزاری این مراسم و تفاوت آن با مراسم میس ورلد یا دختر شایسته (Miss world) آشنا می‌شویم. با ما همراه باشید. درکل ریشه برگزاری این نوع مسابقات به سال 1926 برمی‌گردد.

آمریکا و البته اگر بخواهیم به‌طور خاصتر بگوییم، ایالت تگزاس از طوفانی بزرگ، خسارتی وحشتناک دیده بود و سعی داشت آن را جبران کند. بهترین راهی که مسئولان در آن زمان به ذهنشان می‌رسید، جذب توریست بود و برای حل این مسئله هم به برگزاری مسابقاتی فکر کردند که در آن دختران زیبا از ایالات مختلف جمع می‌شوند و بر سر زیبایی خود به رقابت می‌پردازند.

در سال‌های اول برگزاری، تنها معیار انتخاب، زیبایی و اندام متناسب بود و یکی از مهمترین آیتم‌های آن پوشیدن مایو و راه رفتن در حضور داوران و تماشاچیان بود. این مسابقه چندی بعد به‌دلیل مسائل مالی متوقف شد، اما پس از مدتی با نام جدید میس آمریکا دوباره برگزار شد. از آن پس هرساله صدا‌های اعتراضات از گوشه و کنار دنیا و به‌خصوص آمریکا به‌گوش می‌رسد؛ مبنی براینکه در این مسابقات از جذابیت جنسی زنان سوء استفاده شده و زنان به‌نوعی ابزاری برای جذب سرمایه و پول درنظر گرفته می‌شوند.

در یکی از همین سال‌ها یکی از شرکت‌کنندگان از پوشیدن مایو سرباز زد و همین امر سرآغاز دوشاخه و بعد‌ها چندشاخه شدن این مراسم شد و کم‌کم مسیری ایجاد شد که درحال حاضر مشاهده می‌کنید: مراسم میس یونیورس یا ملکه زیبایی جهان که درواقع ریشه و خاستگاهی آمریکایی دارد و در لاس‌وگاس برگزار می‌شود و مراسم میس ورلد یا دختر شایسته جهان که بین‌المللی‌تر است و محل برگزاری آن در لندن انگلستان است.

جدا از این مورد، این مسابقات تفاوت چندان دیگری باهم ندارند. اکنون سال‌هاست که معیار انتخاب به‌صرت کلی، علاوه بر زیبایی چهره و اندام متناسب، هوش و شخصیت فردی، فعالیت اجتماعی و خیریه، داشتن استعداد کافی در یک زمینه هنری یا ورزشی و هوش و دانش سیاسی نیز هست. در این مسابقه، از دختران پرسش‌های متعددی می‌شود؛ از آن‌ها خواسته می‌شود که صحبت و به‌نوعی سخنرانی کنند تا قدرت بیان آن‌ها و قدرت نفوذ کلامشان سنجیده شود و در مراسم، ویدئو‌هایی از فعالیت‌های اجتماعی و خیریه‌ای که انجام داده‌اند، پخش می‌شود.

هرساله کشور‌های متعدد، این مراسم را برگزار می‌کنند و در نهایت، یکی از دختران را به‌عنوان ملکه زیبایی آن کشور انتخاب می‌کنند؛ سپس برای ثبت‌نام او در مسابقات جهانی اقدام کرده و درصورت تایید هیئت ژوری مربوطه، دختر موردنظر برای شرکت در مسابقات به لاس‌وگاس اعزام می‌شود.

جالب است بدانید که دونالد ترامپ تا پیش از بدست آوردن مقام ریاست جمهوری آمریکا یکی از سرمایه‌گذاران و مدیران اصلی این مراسم بود که پس از اظهارنظر‌های جنجالی‌اش درباره مردم مکزیک و مهاجران، سهام خود را فروخت و به گفته برخی به‌طور مسالمت‌آمیز از مدیریت و شراکت کنار گذاشته شد.

برخلاف اعتراضات عده‌ای از مردم و فعالین حقوق زنان که برگزاری این نوع مسابقات را خشونت پنهان علیه زنان و استفاده ابزاری علیه آن‌ها می‌دانند، شرکت کنندگان در این مراسم معتقدند که انسان باید از زیبایی که خدا در اختیارش قرار داده، به نحو احسن و درجهت زیبا کردن دنیا و کمک به نیازمندان استفاده کند.

یکی از شرایط شرکت در این مسابقه، حضور این افراد در فعالیت‌های اجتماعی است و علاوه بر آن، برندگان اصلی مسابقه باید به‌مدت حداقل یک سال در کمپین‌هایی که سازمان بانی این مراسم برگزار می‌کند، شرکت کنند؛ این کمپین‌ها بیشتر مربوط به امور خیریه، کمک به نیازمندان، گسترش صلح و دوستی در جهان و... است.



مرجع

بیوگرافی حسین سلیمانی؛ بازیگر و ترانه سرای ایران

۵۴۴ بازديد
بیوگرافی حسین سلیمانی: حسین سلیمانی متولد 30 شهریور 1363 در تهران است. وی در زمینه بازیگری، دستیاری کارگردانی، مجری طرح، بازیگردانی، عکاسی، ساخت فیلم کوتاه و ترانه‌سرایی فعالیت دارد.

 

حسین سلیمانی بازیگر سینما و تلویزیون و تئاتر محسوب می‌شود. این بازیگر جوان به قدری در هنر خود مسلط است که با بازی در اولین فیلم سینمایی خود توانست از چند جشنواره بین‌المللی، جوایز و تقدیرنامه‌هایی را از آن خود کند. از جمله کارهای مشهور حسین سلیمانی می‌توان به نهنگ عنبر ، مارمولک، آقا و خانم سنگی و ... اشاره کرد. اگر می‌خواهید با دیگر فعالیت‎ها و بیوگرافی حسین سلیمانی آشنا شوید این مقاله را دنبال کنید.


بیوگرافی حسین سلیمانی

حسین سلیمانی بازیگر سینما و تلویزیون و تئاتر متولد 30 شهریور 1363 در تهران است. وی علاوه بازیگری در زمینه‌های دستیاری کارگردانی، مجری طرح، بازیگردان، عکاسی، ساخت فیلم کوتاه و ترانه‌سرایی نیز فعالیت دارد و با خواننده‌هایی از جمله رضا صادقی، امیرحسین مدرس و محمدرضا مقدم همکاری داشته است. او در دبیرستان در رشته‌ی ریاضی فیزیک درس خوانده و در کنکور رتبه 26 آورد اما از تحصیل در رشته شیمی انصراف داد.


شروع فعالیت

حسین سلیمانی از سال 1376 تا کنون مشغول به فعالیت است و با بازی در فیلم مهر مادری وارد دنیای سینما شد. او از انتخاب شدنش برای این فیلم می‌گوید: "مثل همه خردسالانی که علاقمند به بازی در آن فیلم بودند تست دادم و از بین سه هزار داوطلب قرعه به نام من درآمد و توانستم با همراهی و راهنمایی‌های کمال تبریزی و فاطمه معتمدآریا کاراکترم را آن طور که کارگردان می‌خواست بازی کنم." او با بازی در این فیلم توانست جوایز و تقدیر‌های زیادی را از آن خود کند.


ماجرای اولین دستمزد از زبان خودش

«زمانی که مهر مادری را کار کردم مستاجر بودیم و در یک اتاق کوچک اجاره‌ای زندگی می‌کردیم و صاحبخانه مان هم معتاد بود. پدرم هم یک ماه قبل آن فوت کرده بود. وقتی در مهر مادری پذیرفته شدم هزارتا نقشه برای دستمزد 180 هزار تومانی آن ریخته بودم. ما تا به حال آن‌همه پول یک‌جا ندیده بودیم (سال 76)، با خودم فکر کرده بودم با آن پول می‌توانم 7 تا موتور براوو بخرم، اما در نهایت بخشی از آن را برای مادرم خرج کردم، یک تلویزیون رنگی گرفتم، به علاوه یک فرش سبز 24 هزارتومانی. بعدا با جایزه‌ای که برای مهر مادری گرفتم توانستم برای او خانه هم بخرم.»


ازدواج حسین سلیمانی

متاسفانه اطلاعات دقیقی از وضعیت تاهل حسین سلیمانی در دسترس نیست، ولی در برخی رسانه‌ها گفته شده که احتمالا متاهل است.

 
حسین سلیمانی در کودکی

حسین از دوران کودکی و زندگی در کنار مادرش می‌گوید:" بعد از درگذشت پدر، مادرم برایم هم پدر بود، هم مادر، من هیچ وقت گرسنه نخوابیدم. اما مطمئنم مادرم خیلی از شب‌ها گرسنه خوابید. به خاطر دارم مادرم سعی می‌کرد دو شیفت در کار خدماتی بیمارستان کار کند تا بچه هایش در آسایش باشند و درس بخوانند. در همان دوره کودکی، این موضوع به غیرتم برخورد و در تعطیلات تابستان در یک مغازه جوشکاری با حقوق روزانه 20 تومان مشغول کار شدم تا حداقل کتاب و دفتر‌های درسی سال جدید را خودم بخرم. من مدتی برای گذران زندگی خود دستفروشی زولبیا و باقلوا نیز می‌کردم. "


فوتبال، کتاب و فیلم از علایق حسین سلیمانی

حسین سلیمانی گفته است که اگر چه دانشگاه را ادامه ندادم، ولی به کتاب و فیلم خیلی علاقه دارم و در خانه من همه جا پر از کتاب است. علاوه بر آن به فوتبال و تیم پرسپولیس علاقه دارد. او در تیم فوتبال هنرمندان نیز بازی می‌کند و چندین عنوان قهرمانی برون مرزی هم با این تیم بدست آورده است.


شباهت به جانی دپ

جالب است بدانید حسین سلیمانی شباهت زیادی به جانی دپ (هنرپیشه، تهیه‌کننده، موسیقی‌دان، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان آمریکایی) دارد. او از این شباهت می‌گوید: "این تغییر شکل اندک اندک و به مرور در من به وجود آمد برای فیلمی سعید ملکان به من گفت ریش و سبیلت را نزن، خیلی دوست نداشتم، اما قبول کردم و بعد از دو ماه خودم هم ازآن خوشم آمد، موهایم هم سر فیلمی دیگر بلند کردم البته الان خیلی هم بدم نمی‌آید شبیه آدم بزرگی، چون جانی دپ باشم، ولی از اول چنین قصدی نداشتم."


فعالیت‌های حسین سلیمانی

کار‌های سینمایی

هزار پا؛ 1397؛ به کارگردانی ابوالحسن داوودی
زنی با ارابه چوبی؛ 1397؛ به کارگردانی خداداد جلالی
اروند؛1394؛ به کارگردانی پوریا آذربایجانی
نهنگ عنبر؛1394؛ به کارگردانی سامان مقدم
دربست؛ علی خامه پرست
360 درجه؛1393؛ به کارگردانی سام قریبیان
تاول؛ 1393؛ به کارگردانی بهمن کامیار
هاری؛ 1393؛ به کارگردانی امیر احمد انصاری
رد کارپت؛ 1392؛ به کارگردانی رضا عطاران
پایان خدمت؛ 1392؛ به کارگردانی حمید زرگر نژاد
یاسین؛ 1392؛ به کارگردانی حامد امرایی
عقاب صحرا؛1391؛ به کارگردانی مهرداد خوشبخت
اینجا شهر دیگری است؛ 1390؛ به کارگردانی احمدرضا گرشاسبی
میگرن؛ 1390؛ به کارگردانی مانلی شجاعی فرد
در امتداد شهر؛ 1389؛ به کارگردانی علی عطشانی
سیزده 59؛ 1389؛ به کارگردانی سامان سالور
کودک و فرشته؛ 1387؛ به کارگردانی مسعود نقاش زاده
روایت‌های ناتمام؛ 1385؛ به کارگردانی پوریا آذربایجانی
یک قدم تا خدا؛ 1385؛ به کارگردانی علی عطشانی
مارمولک؛ 1382؛ به کارگردانی کمال تبریزی
فراری؛1381؛ به کارگردانی رضا جعفری
مربای شیرین؛1380؛ به کارگردانی مرضیه برومند
قطعه ناتمام؛ 1379؛ به کارگردانی مازیار میری
مهر مادری؛ 1376؛ به کارگردانی کمال تبریزی
 

مجموعه تلویزیونی

همسایه‌ها؛1395؛ به کارگردانی مهران غفوریان
چرخ و فلک؛ 1395
زعفرانی؛ 1394
آقا و خانم سنگی؛ 1394؛ به کارگردانی شاهد احمدلو
رهایی؛1393؛ به کارگردانی مسعود تکاور
پژمان؛ 1392؛ به کارگردانی سروش صحت
سرزمین کهن؛ 1392؛ به کارگردانی کمال تبریزی
پنج کیلومتر تا بهشت؛ 1390؛ به کارگردانی علیرضا افخمی
نردبام آسمان؛ 1388؛ به کارگردانی محمدحسین لطیفی
هویت؛ 1387؛ به کارگردانی مهدی ودادی
سرود خاک؛ 1384؛ به کارگردانی جواد مزد آبادی
روشنایی‌های شهر؛ 1383؛ به کارگردانی مسعود کرامتی
داستان یک شهر؛ 1378؛ به کارگردانی اصغر فرهادی
چشم به راه؛ 1377؛ به کارگردانی اصغر فرهادی
پزشکان؛1377؛ به کارگردانی مسعود کرامتی


تله فیلم

شیپورچی؛ 1393؛ به کارگردانی سید وحید حسینی
آقای هنرپیشه؛ 1392؛ به کارگردانی سعید اسدی
کنار تو می‌خندم؛ 1392؛ به کارگردانی سید وحید حسینی
شاعر و برادران؛ به کارگردانی باس مرادیان
نه ماه و نه روز؛ 1391؛ به کارگردانی بهنوش صادقی
مرثیه‌ای برای مرتضی؛ 1391؛ به کارگردانی سعید دریادل
داستان‌های ناتمام دنیا؛ 1390؛ به کارگردانی صادق پروین آشتیانی
عاشقانه‌ای برای سرباز وظیفه رحمت؛ 1389؛ به کارگردانی پوریا آذربایجانی
چهارگاه (شیدا)؛ 1389؛ به کارگردانی مجید تربتی
گوزن؛ 1389
جایی بالاتر از ابرها؛ 1389؛ به کارگردانی موسی پایین محلی
یک داستان کوتاه و چند داستان دیگر؛ 1389
دوردست؛ 1388؛ به کارگردانی پوریا آذربایجانی
قصه‌ها و واقعیت‌ها؛ 1388؛ به کارگردانی حجت قاسم‌زاده اصل
روزش تاریی؛ 1388
سبز سپید سرخ
پس از جدایی؛ 1387؛ به کارگردانی رضا رضوی
نوشدارو؛ به کارگردانی بهنوش صادقی


فیلم کوتاه

یکی آن بالا تو را می‌بیند؛ 1389


شبکه نمایش خانگی

شاهگوش؛ 1392؛ به کارگردانی سید داود میرباقری
عالیجناب؛ 1394؛ به کارگردانی سام قریبیان
تله فیلم دلسپرده؛ به کارگردانی عباس مرادیان


ترانه

ترانه غرور؛ به خوانندگی رضا صادقی؛ آلبوم فقط گوش کن در سال 1393
تب دارم؛ به خوانندگی محمد رضا مقدم
نگهبان دریا؛ به خوانندگی امیر حسین مدرس
اسیرم کن؛ به خوانندگی امیر اصفهانی؛ تک آهنگ در سال 1398
چتر؛ به خوانندگی مسعود صادقلو؛ تک آهنگ در سال 1398


اینستاگرام حسین سلیمانی

یکی از راه‌های ارتباطی حسین سلیمانی با مخاطبان و طرفدارانش صفحه‌ی اینستاگرام اوست. شما هم می‌توانید برای دیدن عکس‌های بیشتر و فعالیت‌های این هنرمند او را در اینستاگرام دنبال کنید.

hosseinsoleimani
 
او با انتشار عکسی از دوران کودکی اش در اینستاگرام نوشت:

«روزی مردی، عقربی را دید که درون آب دست و پا می‌زند. او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد، اما عقرب انگشت او را نیش زد. مرد باز هم سعی کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد، اما عقرب بار دیگر او را نیش زد. رهگذری او را دید و پرسید: "برای چه عقربی را که نیش می‌زند، نجات می‌دهی؟" مرد پاسخ داد: "این طبیعت عقرب است که نیش بزند، ولی طبیعت من این است که عشق بورزم." چرا باید مانع عشق ورزیدن شوم فقط به این دلیل که عقرب طبیعتا نیش می‌زند؟ عشق ورزی را متوقف نساز. لطف و مهربانی خود را دریغ نکن، حتی اگر دیگران تو را بیازارند.»

 

 

مرجع

بیوگرافی رضا ایرانمنش؛ بازیگر و جانباز شیمیایی

۵۴۲ بازديد
بیوگرافی رضا ایرانمنش: محمدرضا ایرانمنش متولد 19 شهریور 1346 در جیرفت استان کرمان بوده و بازیگر سینما و تلویزیون است. وی مدرک بازیگری از دانشکده هنر‌های زیبای دانشگاه تهران و فوق لیسانس کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس دارد.

 

رضا ایرانمنش بازیگری که از دهه دوم زندگی‌اش بازیگری را شروع کرد ولی مشکلات جسمانی که برای او پیش آمد، فرصت حضور پر رنگ‌تر در این عرصه را از او گرفت. با این حال او تا کنون در بیش از 60 فیلم سینمایی و تلویزیونی حضور داشته و کارهای درخشانی را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است. اگر می‌خواهید با فعالیت‌ها و بیوگرافی رضا ایرانمنش آشنا شوید این مقاله را دنبال کنید.


بیوگرافی رضا ایرانمنش

محمدرضا ایرانمنش متولد 19 شهریور 1346 در جیرفت استان کرمان، بازیگر سینما و تلویزیون است. وی مدرک بازیگری از دانشکده هنر‌های زیبای دانشگاه تهران و فوق لیسانس کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس دارد. جالب است بدانید آقای ایرانمنش با اصغر فرهادی، سعید آقا خانی، حمید فرخ نژاد در دانشگاه تهران همکلاسی بوده است.


ازدواج و خانواده

پدرش علی اکبر ایرانمنش نام دارد. رضا در سال 1365 در سن 19 سالگی ازدواج کرد و متاهل است. او اکنون یک دختر به نام غزل و یک پسر به نام علی دارد. رضا ایرانمنش همسرش را حضور خدا در کنارش می‌داند و می‌گوید همسرم همیشه برایم نمونه‌ای خوب از صبر و ایثار بوده که برای زندگیمان تمام توانش را گذاشته است.


شروع فعالیت

رضا ایرانمنش در سال 1372 در سن 26 سالگی با بازی در فیلم سجاده آتش که روایتی از عملیات کربلای 5 جنگ ایران و عراق است وارد عرصه بازیگری شد و پس از آن با سریال مردان آنجلس در سال 1377 حضور در قاب تلویزیون را تجربه کرد.


حضور در جنگ

آقای ایرانمنش از جانبازان جنگ ایران و عراق است. او زمانی که 14 ساله بود به جبهه رفت و در عملیات‌های متعددی حضور داشت و در سن 18 سالگی در عملیات والفجر 8 به خاطر استشمام گاز خردل، جانباز شیمیایی شد.


خاطره آزاد شدن از بازداشتگاه با دستور سردار قاسم سلیمانی

«از افتخارات بنده این بوده که سردار سلیمانی “حفظه الله” فرمانده بنده بوده است. بعد از اینکه جنگ تمام شد رفتم سربازی و آن زمان هنوز به خاطر سوابق ایثارگری کسر خدمت وجود نداشت. بچه ام یک ساله بود که رفتم سربازی و در یکی از ایام حالش بد شد و مجبور شدم سریع خودمو را برسانم و بردمش بیمارستان و به اتاق عمل منتقل شد.

وقتی برگشتم از سوی واحد مربوطه محل خدمت بازداشت شدم. سردار سلیمانی فرمانده لشکر 41ثارالله کرمان بود. یکی از سرباز‌ها را دیدم و ماجرا را برایش تعریف کردم که به حاج قاسم خبر دهد. سرباز هم خبر را رسانده بود و حاج قاسم پرسیده بود چه کاری انجام داده؟ وقتی هم ماجرای بیماری فرزندم و مشکلم را متوجه شده بود همان موقع شب دستور داده بود و برای آزادی ام اقدام کردند.»
 

رضا ایرانمنش در کما

در فروردین 1391 رضا ایرانمنش در بیمارستان بستری می‌شود و به کما می‌رود، ولی پس از چند روز به هوش می‌آید. وی پس از به هوش آمدن در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفت: "من تقریباً 17 بار به بیمارستان رفتم، 4 سال پیش هم یک بار به کما رفتم، شاید باورتان نشود، اما من 4 ساعت کاملاً مرده بودم و بعد از 4 ساعت دوباره برگشتم. خاطرات واضحی را به یاد دارم، احساس می‌کردم در خلأ هستم، می‌توانستم خیلی سریع به هر جا که اراده کنم بروم؛ اما دلم نمی‌آمد از کنار جسمم آن طرف‌تر بروم.

مثل یک رؤیا بود. یکی از بچه‌ها از به‌هوش آمدن من - بعد از یک ماه کم هوشی- فیلم گرفته بود، در فیلم دیدم که گریه و التماس می‌کنم و همه را به قرآن قسم می‌دهم که نمی‌خواهم برگردم، من سبک و رها بدون هیچ دردی در ابر‌ها بودم، اما هر لحظه به زمین نزدیک‌تر می‌شدم دلم نمی‌خواست برگردم. اما بالاخره برگشتم و دوباره سنگین شدم دوباره درد‌ها برگشتند. قبل از هوشیاری کامل صدای بوق دستگاه‌ها به من یادآوری می‌کردند که برگشته‌ام و می‌فهمم دوباره به «آتیه» آمده‌ام."


کارنامه هنری رضا ایرانمنش


کار‌های تلویزیونی

    1373؛ بهاران در بهار به کارگردانی غلامرضا رمضانی؛ پخش در ماه رمضان از شبکه 2 در 14 قسمت
    1374؛ ترور به کارگردانی حسین حکمت جو؛ پخش از شبکه 1 در 13 قسمت
    1375؛ بر بال دوست به کارگردانی مسعود آب پرور؛ پخش از شبکه 3 در 7 قسمت
    1375؛ خبرنگار خارجی به کارگردانی محمدحسین لطیفی؛ پخش از شبکه 3 در 8 قسمت
    1376؛ مردان آنجلس به کارگردانی فرج الله سلحشور؛ پخش از شبکه 1 در 20 قسمت
    1376؛ گالری 9 به کارگردانی غلامرضا رمضانی؛ پخش از شبکه تهران در 15 قسمت
    1377؛ لانه شیطان به کارگردانی عبدالحسن برزیده؛ پخش از شبکه 1 در 5 قسمت
    1377؛ روایت انقلاب به کارگردانی جمال شورجه و جواد شمقدری؛ پخش از شبکه 2 در دهه فجر
    1379؛ داستان یک شهر (سری دوم) به کارگردانی اصغر فرهادی؛ پخش از شبکه تهران
    1380؛ نفس سنگ به کارگردانی احمد بخشی؛ پخش از شبکه تهران در 13 قسمت
    1380؛ پرونده‌های مجهول به کارگردانی جمال شورجه؛ پخش از شبکه 2 در 13 قسمت
    1380؛ روشنایی دشت به کارگردانی عبدالله باکیده؛ پخش ازشبکه 2 در 13 قسمت
    1381؛ مدرسه خورشید به کارگردانی حسین روشن بخش؛ پخش ازشبکه 2 در 13 قسمت
    1381؛ توپ گرد به کارگردانی بهروز بقایی؛ پخش از شبکه 1 در 26 قسمت /گروه کودک و نوجوان
    1381؛ آخرین آواز ققنوس به کارگردانی مسعود تکاور؛ پخش از شبکه 3 در 7 قسمت
    1381؛ گل مرداب به کارگردانی پرویز امیرافشاری؛ پخش از شبکه تهران در 13 قسمت
    1381؛ دیوانه در شهر به کارگردانی غلامرضا رمضانی؛ پخش از شبکه 2 در نوروز 82
    1383؛ نسیم وصل به کارگردانی محسن شهابی؛ پخش از شبکه 1 در 16 قسمت
    1384؛ وفا به کارگردانی محمدحسین لطیفی؛ پخش از شبکه 3 در 15 قسمت در نوروز 85
    1385؛ تا صبح به کارگردانی مجید جوانمرد و محمدعلی باشه آهنگر؛ پخش از شبکه تهران در 20 قسمت
    1389؛ ستایش به کارگردانی سعید سلطانی؛ پخش از شبکه 3 در 44 قسمت
    1390؛ پیشواز به کارگردانی سعید ابراهیمی فر؛ پخش در دهه فجر از شبکه 2 در 11 قسمت

 
کار‌های سینما

    شاهد عینی (1380)
    تلفن (1378)
    ترور (1376)
    کمین (1375)
    دکل (1374)
    آخرین شناسایی (1372)
    سجاده آتش (1372)


افتخارات

    کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم سجاده آتش (دوره 12 جشنواره فیلم فجردر سال 1372)

 
سخن آخر

در این مقاله بیوگرافی بازیگر خوب کشورمان، رضا ایرانمنش را مطالعه کردید. آقای ایرانمنش از وضعیت بیکاری این روز‌ها گفته "خوشبختانه اوضاع جسمانى بنده خوب است و هیچ مشکلى ندارم، اما اصلى‌ترین مشکل امروز من و بسیارى از همکارانم بیکارى و عدم امنیت شغلى است که متاسفانه مدیران متولى امر به آن بى توجه هستند. تنها راه امرار معاش من از طریق بازیگری است؛ هیچ کار دیگری بلد نیستم. البته ناشکری نمی‌کنم، چون خداوند است که روزی را فراهم می‌کند.اگر لیاقت داشته باشم، دوست دارم نقش شهید همت را بازی کنم؛ زندگی این شهید بزرگوار را بار‌ها مطالعه کرده ام و باعث افتخارم است بتوانم نقش او را بازی کنم."

 

 

مرجع

آیا مهران مدیری بازیگر خوبی است؟

۵۴۰ بازديد
درست است که مهران مدیری یک کارگردان موفق و یک چهره محبوب در سینما و تلویزیون ایران است، اما بازیگر درجه یکی نیست. بازی متفاوتی از او ندیده‌ایم و هیچ وقت از درخشش او در هیچ نقشی غافلگیر نشده‌ایم.

 

برای همین هم شنیدن نام مهران مدیری در فهرست بازیگران "درخت گردو" برای‌مان عجیب بود. منتظر بودیم در نقش بسیار متفاوتی که محمدحسین مهدویان برای او در نظر گرفته، بعد از سال‌ها خودش را نشان دهد و هیجان‌زده‌مان کند. بازی مدیری، اما نه‌تن‌ها قابل قبول نبود که می‌توان آن را از مهم‌ترین نقاط ضعف فیلم "درخت گردو" به حساب آورد. آیا مدیری واقعاً بازیگر خوبی است یا فقط در بعضی نقش‌ها جا افتاده است و مدام آن‌ها را تکرار می‌کند؟ منتظر تماشای یک مدیری کاملاً متفاوت در "درخت گردو" بودیم.

می‌دانستیم فضای فیلم‌های مهدویان با سایر فیلم‌ها متفاوت است و حتماً مدیری هم برگ برنده جدیدی از بازی‌اش رو کرده است. انتشار اولین تصویر از مدیری که درست دو روز قبل از اولین نمایش فیلم اتفاق افتاد باز هم این هیجان را بیشتر کرد. تصویر منتشر شده، چهره مردی خسته و درمانده را نشان می‌داد که دختری را در آغوش گرفته و نگران به او نگاه می‌کند. بازی او، اما آن چیزی نیست که انتظارش را داریم. با اینکه نقشی تقریباً کوتاه دارد، اما هر کجا ظاهر می‌شود، به احساسات فیلم لطمه می‌زند.

مدیری در بمباران شیمیایی سردشت، نقش یک پزشک مبتلا به لکنت زبان را بازی می‌کند که به دلیل بالا بودن آمار بیماران و نبود تجهیزات پزشکی در بیمارستان به استیصال رسیده است؛ نقشی که با توجه به موقعیت داستان می‌توانست یکی از درخشان‌ترین بازی‌های مدیری را به نمایش بگذارد. او برای اینکه بتواند با لکنت صحبت کند، تلاش زیادی می‌کند، اما موفق نمی‌شود و این تلاش کاملاً در بازی‌اش به چشم می‌آید و حالتی تصنعی به فیلم می‌دهد.

مدیری سال‌هاست در آثار خودش و دیگران معمولاً در دو نقش ثابت جا افتاده است؛ یکی از آن‌ها نقش ثابتی بود که در سال‌های ابتدایی حضورش در تلویزیون و در سریال‌های خودش می‌دیدیم؛ مردی تحت سلطه دیگران یا مستأصل که حرفش به جایی نمی‌رسد و دائماً مورد آزار و اذیت دیگران قرار می‌گیرد و ... دیگری نقش مردی ثروتمند و پرقدرت و البته زورگو است که شباهتی به مردم عادی جامعه ندارد.

ثروت و جایگاه عجیب، نگاه از بالا به پایین، لحن پر نیش و کنایه و ... که نمونه‌های جدی‌ترش را در "همیشه پای یک زن در میان است"، "ما همه با هم هستیم"، "پل چوبی" و ... دیده‌ایم و نمونه‌های کمدی آن را در "در حاشیه" و "قهوه تلخ" و "ساعت پنج عصر" و "هیولا" و ... مدیری در "درخت گردو" نقشی را به عهده گرفته که هیچ شباهتی به این دو شیوه بازی ندارد. او باید در "درخت گردو" از قالب همیشگی خارج می‌شد و نقشی کاملاً جدید می‌ساخت، اما چنین کاری انجام نداده است.

نگاه فخرفروشانه و لحن طعنه‌آمیز و همراه با طنزش در بستر "درخت گردو" به وصله‌ای ناجور تبدیل شده تا جایی که نه همدلی و نگرانی و اندوه او را می‌توانیم واقعی بپنداریم و نه محبتش را باور می‌کنیم؛ نکته مهمی که دقیقاً در طول فیلم برای درک موقعیت به آن نیاز داریم. با این‌حال محمدحسین مهدویان، کارگردان فیلم "درخت گردو" کماکان از انتخاب مهران مدیری برای این نقش راضی است.

او سه‌شنبه بعد از پایان فیلم در نشست خبری گفت: "مهران مدیری اگر نگوییم محبوب‌ترین، حتماً یکی از محبوب‌ترین بازیگران سینمای ایران است. وقتی ما تصمیم گرفتیم فیلم‌مان را با بازیگر‌های چهره بسازیم و این تصمیم را گرفتیم که با بازیگر‌های محبوب مردم بسازیم، به این دلیل بود که استفاده از بازیگر‌های محبوب مردم خودش یک دعوت بزرگ است برای اینکه مردم بیشتری فیلم را ببینند. وقتی این استراتژی را انتخاب کردیم، هیچ‌کسی غیر از آقای مهران مدیری برای این نقش مناسب نبود و خیلی خوشحالم که به‌رغم پیشنهاد‌های دیگری که هم‌زمان داشتند، این نقش را پذیرفتند."

البته روز گذشته برخی سایت‌های خبری برداشت متفاوتی از این مسئله ارائه کردند و نوشتند برخلاف اینکه مهدویان وانمود می‌کند مهران مدیری را خودش انتخاب کرده است، اما مدیری به واسطه آشنایی و دوستی با تهیه‌کننده وارد پروژه "درخت گردو" شده. به عبارت دیگر اگر تهیه‌کننده فرد دیگری بود، مهدویان سراغ این گزینه نمی‌رفت. ماجرای پشت صحنه حضور مهران مدیری در فیلم "درخت گردو" هر چه بود و به هر دلیلی که صورت گرفت، فقط یک نتیجه داشت، اینکه مدیری نتوانست از موقعیت خوبی که در اختیارش قرار گرفت به خوبی استفاده کند و حضورش به فیلم مهدویان هم آسیب زد.


مرجع